من و تو

وبلاگی صمیمی با مطالب متنوع

من و تو

وبلاگی صمیمی با مطالب متنوع

محض خنده

مورد داشتیم  یارو چربی خون داشته دکتر بهش گفته روزی6 کیلومتر پیاده روی کن.

بعد 6ماه زنگ زده به دکتره گفته رسیدم سر مرز ترکیه حالا  باید چه بکنم؟ :))

.

توی آسانسور واساده بودم یه دختری هم سوار شد

 اول ساکت بود بعد گفت: چطوری؟

گفتم: الحمدالله ...

 یه نگاهی به من کرد و هندزفری شو جابجا کرد !

معلوم شد داره با تلفن حرف می زنه!

هیچی دیگه منم تسبیحم رو از تو جیبم در آوردم ادامه دادم:

 الحمدالله الحمدالله الحمدالله الحمدالله الحمدلله

.

ﺭﻭ ﺩﺭ ﻭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﭘﺎﮐﺴﺘﺎﻥ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻟﻌﻨﺖ ﺑﺮ ﭘﺪﺭ ﻣﺎﺩﺭ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﮑﺎﻥ ﻣﻨﻔﺠﺮ ﺷﻮﺩ!!!