۲-اگر یک زن برای برابری حقوق زن و مرد تلاش کند:
در امریکا به او می گویند: فمنیست
در ایران به او می گویند: تهمینه میلانی
و در عربستان او را سنگسار می کنند!
۳-اگر یک زن مورد سوء استفاده قرار بگیرد:
در امریکا او را به آسایشگاه روانی می برند تا او را به زندگی اجتماعی باز گردانند.
در ایران او را به آسایشگاه روانی می برند و او در آنجا خودکشی می کند!
و در عربستان او را سنگسار می کنند!
۴-اگر جسد زنی در یکی از میدان های شهر و درون یک کیسه پلاستیکی پیدا شود:
در امریکا: احتمالاً او یک زن خیابانی و بی خانمان بوده.
در ایران: احتمالاً شوهر غیرتی اش او را کشته.
در عربستان: صد در صد بر اثر جراحات وارده ناشی از سنگسار به قتل رسیده است!
۶- اگر زنی بخواهد از شوهرش جدا شود:
در امریکا: درخواست طلاق می دهد و نیمی از سرمایه شوهرش به او میرسد (زمان بین درخواست طلاق و اتمام مراحل قانونی: دو هفته)
در ایران: درخواست طلاق می دهد و در صورتی که هیچ ادعایی نسبت به نفقه و
مهریه نداشته باشد می تواند از همسرش جدا گردد (زمان بین درخواست طلاق و
اتمام مراحل قانونی: ۱۴ الی ۱۵ سال!)
در عربستان: درخواست طلاق میدهد و شوهرش اجازه دارد او را سنگسار کند.
۷-یک دختر ۱۸ ساله:
در امریکا نیازی به اجازه کسی برای انجام کارهایش ندارد.
در ایران تنها برای دست شویی رفتن و تنفس نیازی به اجازه کسی ندارد!
در عربستان اصولاً هیچ اجازه ای ندارد!!!
در ایران: خاک بر سرت حلیمه! بازم دختر زاییدی؟!
در عربستان: نعم؟ البنت؟ لا لا لا! أنا بد بخت! سنگ سار یا زنده فی القبر هذه الدختر!
در شگفتم که سلام آغاز هر دیداری است ولی در نماز پایان است. شاید بدین معناست که پایان نماز آغاز دیدار است. (علی شریعتی)
همیشه سنگ های کوچک, سنگ های بزرگ را نگه میدارند.
حضور هیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست،خداوند در هر حضور رازی نهان کرده برای کمال ما، خوش آن روزی که دریابیم راز این حضور را.....
صبر کردن دردناک است وفراموش کردن دردناک تر ولی از این دو دردناک تر این است که ندانی باید صبر کنی یا فراموش
اگر روزی ترکت کردند بدان که با تو بودن لیاقت می خواهد (چارلی چاپلین)
آشنای" لا فتی الا علی" اینجا کجاست؟
صاحب" لا سیف الا ذوالفقار "ما چه شد؟
عشق در یک نگاه ؟!!!؟
ماه من از پشت پرده ها دل می برد!
اللهم عجل لولیک الفرج
خواب دیده بود ، در ساحل دریا و در حال قدم زدن با خدا. روبه رو در پهنه آسمان صحنه هایی از زندگی اش به نمایش در می آمد. متوجه شد که در هر صحنه دو جای پا در ماسه فرورفته است . یکی جای پای او و دیگری جای پای خدا.
وقتی آخرین صحنه از زندگی اش به نمایش در آمد، متوجه شد که خیلی اوقات در مسیر زندگی او فقط یک جای پا بود. همچنین متوجه شد که آن اوقات سخت ترین وناراحت کننده ترین لحظات زندگی اوبوده است.
این واقعاً او را رنجاند و از خدا درباره آن سوال کرد : خدایا تو گفته بودی چنانچه تصمیم بگیرم که با تو باشم ، همیشه همراه من خواهی بود . ولی من متوجه شدم که در بدترین شرایط زندگیم فقط یک جای پاست ، نمی فهمم چرا در موقعی که بیشترین احتیاج را به تو داشته ام مرا تنها گذاشته ای ؟!!!
مرد قبول کرد و به راه خود ادامه داد.
ادامه مطلب ...
شما در قطاری نشسته اید که با سرعت هشتاد کیلومتر در ساعت حرکت میکند و ناگهان شما گرما زده
شده اید، حالا چکار می کنید؟
دانشجوی بی تجربه فورا جواب میدهد...
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...